تصمیم
اگر وبلاگ داداشم رو باز کرده باشید ، سوالات ، مقالات و مطالب ریاضی کامپیوتریش رو هم حتمن دیده اید . از اون جایی که من هم علاقه ی زیادی به مساله ها دارم و لی خب مساله در اختیارم نیست ، تصمیم گرفتم از این به بعد سوالاتی که داداشم میگذاره رو سعی کنم حل کنم اون هایی که تونستم راه حلشون رو بنویسم ، اینجا بگذارم. اوه عجب جمله طولانی ای شد .:)
فکر به مساله ها می تونه سرگرمی باشه ، می تونه شغل باشه ، می تونه اجبار باشه ! و خیلی چیزای دیگه.
اما یه جایی هست که به مساله فکر کردن می شه یه بخشی از زندگی . به مساله فکر می کنی چون صرفن حس می کنی یه بخشی از درونت بهت می گه. مساله منطورم ریاضی یا کامپیوتر نیست . هر چیز فکر کردنی. اگه مساله نباشه که فکر بکنی کم کم از بین می روی. افراد کمی این طوری اند . بیشتر ، با فکر نکردن راحت ترن . مساله جاییه که این افراد در مورد بقیه نطر می دن و انتقاد می کنن . هی :( بماند .
به خودم گفتم این جا بنویسم . تا تصمیم از یادم نره و اجرایش بکنم .
تا بعد